باسلام خدمت دوستان وهمراهان عزیز.برخی ازمطالبی که دراین وبلاگ بااسم مستعاریاس ملاحظه میکنیدتوسط خواهرعزیزم گردآوری شده که درهمینجا ازاوتشکرمیکنم.
عشق را گم کرده ام باید که پیدایش کنم درد را فهمیده ام باید که درمانش کنم دستهایت مرهم زخم من است دستهایت را کجا پیدا کنم گم شدم در کوچه های زندگی من چگونه خویش را پیدا کنم من تمام هستی ام در قلب توست عشق من من هستی ام را در کجا پیدا کنم
حکایت رفیق حکایت سنگهای کنار ساحله یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت بعدش هم یکی یکی پرتشون میکنی تو دریا اما یه وقتی یه سنگ قیمتی گیرت میاد که هیچوقت نمیتونی پرتش کنی۰۰۰
گرچه مستیم و خرابیم چو شبهای دگر باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر مست مستم مشکن قد خود ای پنجه غم من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر.... { یاس }
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود،ازهرچه زندگیست دلت سیر میشود، گویی به خواب بودیم که جوانیمان گذشت،اغلب چه زود فرصتمان دیر میشود، بی عشق به سر مکن که دلت هم پیر میشود..... { یاس }
عشق حقیقی مانندروح است افرادزیادی درباره آن صحبت میکنند ولی تعدادکمی آنرا دیده اند
نیمه شب هنگامیکه درخشندگی ستارگان بحد اعلا میرسد. عاشقان از خواب مرگبار برمیخیزند. آن هنگام که مهتاب در نهایت زیبائی و دلدادگی میدرخشد پرستندگان زیبایان جهان چون مجسمه های بیروح ویا زندانیان فراموش شده روح تازه در بدنشان میدمد. زمانیکه گورستانهای دور افتاده در سکوت شب فرو میروند درخشش نور مهتاب مردگان را آرام از قبور پر از ظلمت خود بیرون میکشد. من نیز این سایه های سرگردان را آهسته آهسته تعقیب میکنم و به دنبال گمشده زیبای خود به حرکت می آیم میگویند : تماشای مهتاب اثر شوریدگی خاصی در تماشاچی بوجود می آورد آنان نمی دانند که تماشای چشمان تو در شب مهتاب چه غوغائی در دل تماشاگر بوجود می آورد کاش چون من عاشق شیدائی بودند واثر سوزاننده این نگاههای درخشنده تو را بچشم میدیدند و بجان دل می خریدند. { یاس }
بدان هنگام که وجود خسته مردمان از کار روزانه به بستر خواب راه میابد و همه بخواب ناز فرو میروند. آن هنگام که دیگر اثری از یکروز پرتلاطم وجود ندارد شب فرا میرسد. شب است که با عظمتی خیره کننده بدنبال خود روزی دیگر را به همراه میآورد. اما دراین میان یک نگاه هنوز بی صبرانه بیداراست بیدار است تا پیغام عشق خویش را دریافت کند. همچنان نگاه عاشق بر آسمان دوخته شده و در میان ستارگان آسمان خیره گشته است. گوئی معشوق خویش را در میان ستارگان آسمان می جوید. و نیز به آرامی پایان میگیرد و کم کم لطافت هوای صبحگاهی نوید آغاز دیدن روزی نو را میدهد. ندا میدهد آرامش بس است. اما چشمان عاشق همچنان بر آسمان خیره مانده و منتظر است. { یاس }
بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود ما خدا را با خود سردعوا بردیم وقسمها خوردیم ما به هم بد کردیم ما به هم بد گفتیم ماحقیقتها را زیرپا له کردیم و چقدر حض کردیم که زرنگی کردیم روی هرحادثه ای حرفی از پول زدیم از شما می پرسم : ما که را گول زدیم؟ { دکترشریعتی} |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesمرداد 1391تير 1391 AuthorsسالومهLinks
ردیاب ماشین
LinkDump
حمل و ترخیص خرده بار از چین |